دانشمندان اخیر با استفاده از یک شیوه اسکن پیشرفته دریافتهاند که جنین جوجه درون تخم از مدتها پیش از خروج از آن با صدای قدقد مرغها حالت بیداری پیدا میکند.
این در حالیست که صداهای دیگر چنین تاثیری نداشته و دانشمندان امیدوارند بتوانند از این نتایج برای درک بیشتر سطح یادگیری نوزادان نارس استفاده کنند.
این پژوهش نشان داده مغز جنین میتواند زودتر از آنچه تا کنون تصور میشد عملکرد بیداریمانند در مغز خود داشته باشد.
مغز جنین مانند مغز بزرگسالان از مدارات عصبی برخوردار است که به ارزیابی محیط برای بیداری گزینشی مغز در زمان اتفاقات مهم میپردازد.
محققان با استفاده از شیوه اسکن مقطعنگاری با نشر پوزیترون(PET) به مشاهده فعالیت مغزی جنین جوجه درون تخم پرداخته و دریافتند که در دوره 20 درصد پایانی حیات پیش از شکست پوسته تخم، جوجهها به نمایش فعالیت مغزی مبتنی بر بیداری یا خواب میپردازند.
بیداری این جوجهها در پی شنیدن صدای قدقد مرغهای دیگر ایجاد میشود و صداهای دیگر در آنها تاثیری ندارد.
پیش از این مرحله رشد، جنینها در مرحلهای قرار داشتند که نه بیداری و نه خواب، بلکه در یک حالت کما یا بیهوشی محسوب میشود.
شگفتی دیگر این که با وجود غیرفعال بودن مناطق بالاتر مغزی، حرات خود به خود زیادی در جوجه دیده میشد.
با ورود آنها به آستانه 80 درصدی از رشد، این حرکات متوقف شده و جنین وارد یک حالت خواب مانند میشود. در همان زمان، مناطق بالاتر مغزی نیز فعال میشوند.
محققان مرکز تحقیقات فیزیک پلاسما واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد، پارچه های هوشمندی را با استفاه از فرایند پلاسما تولید کردند که علاوه بر آنتی باکتریال و ضد اشعه بودن، از ویژگی کاهنده شعله نیز برخوردار است.
دکتر شیلا شهیدی - مجری طرح در گفتگو با خبرنگار مهر، تولید الیاف هوشمند را یکی از زمینه های تحقیقاتی این مرکز دانست و افزود: ایجاد خواصی چون ضد آب، ضد لک، آنتی اکتریال و ضد اشعه کردن لباسها با استفاده از فناوری پلاسما در محیطی کاملا خشک و بدون استفاده از مواد شیمیایی از برنامه های تحقیقاتی این مرکز است.
وی از موفقیت این مرکز در زمینه تولید پارچه های هوشمند خبر داد و در این باره توضیح داد: با اجرای پروژه تحقیقاتی موفق به تولید پارچه های هوشمند شدیم که می توانند به عنوان لباس کار در محیطهای مختلف صنعتی مورد استفاده قرار گیرند.
شهیدی با اشاره به ویژگیهای پارچه های هوشمند تولید شده، خاطر نشان کرد: الیاف تولید شده دارای ویژگیهایی چون ضد باکتری، ضد اشعه UV (ماورا بنفش) و IR (مادون قرمز)، ضد چرک و چروک و ضد مواد شیمیایی است. علاوه بر این الیاف تولید کاهنده آتش است و در مواجه با آتش شعله وری را به تعویق می اندازد.
مجری طرح با تاکید بر اینکه لباسهای تولید شده با استفاده از این پارچه ها، همه این ویژگیها را توام با هم دارند، ادامه داد: پارچه تولید شده نوعی اصلاح سطحی منسوجات بوده است که با استفاده از روش پلاسما و بدون استفاده از مواد شیمیایی و در محیط کاملا خشک در مدت زمان اندک ویژگیهای مورد نظر را بر روی پارچه اعمال کردیم.
وی به بیان مقایسه این روش نسبت به روشهای مبتنی بر فناوری نانو پرداخت و توضیح داد: در روشهای نانو با استفاده از ذرات نانو نقره اقدام به تولید الیاف آنتی باکتریال می شود که تنها دارای یک ویژگی است و پروسه تهیه آن نیز مرطوب است ولی در روش پلاسما علاوه بر آنکه پروسه در محیط خشک انجام می شود، الیاف تولید شده کلیه خواص الیاف هوشمند را دارد.
این محقق کاهش زمان تولید الیاف هوشمند را از دیگر برتریهای این روش نسبت به روشهای نانویی ذکر کرد و خاطر نشان کرد: در روش نانو تولید پارچه 90 دقیقه به طول می انجامد ولی در روش پلاسما تنها چند ثانیه نیاز است تا به ویژگیهای مورد نظر دست یافت.
شهیدی با اشاره به کاربردهای پارچه های تولید شده، اضافه کرد: لباسهای تولید شده از این پارچه ها می توانند در محیطهای صنعتی، پزشکی و آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گیرند.
گیاهان که خشکسالی را تجربه کردهاند، با بخاطر سپاری این پدیده شیوه مقابله با خشکسالی در آینده را میآموزند.
به گفته «مایکل فرام» محقق گیاه پزشکی در دانشگاه نبراسکا- لینکلن، گیاهان از پدیده تجربه خشکسالی و بخاطرسپاری آن، بعنوان یک ابزار برای بقا و خشکسالیهای آینده استفاده میکنند.
گیاه Arabidopsis از خانواده خردل بعنوان یک مدل ایدهآل در زیست شناسی گیاهی محسوب میشود و محققان در این تحقیق واکنش گیاهان دارای تجربه خشکسالی را با گیاهان معمولی مقایسه کردند.
گیاهانی که دارای تجربه خشکسالی هستند، در مواجهه مجدد با خشکسالی بسیار سریعتر خود را با شرایط تطبیق میدهند و گیاهانی که تجربه خشکسالی نداشته اند، سریعتر پژمرده می شوند و برگ ها نیز زودتر آب خود را از دست میدهند.
بسیاری از جانداران می توانند با احساس تغییرات شیمیایی که در آبهای زیرزمینی رخ می دهند، آغاز یک زمین لرزه را پیش بینی کنند.
دانشمندان بر این باورند چنین توانایی در میان حیوانات منجر به بروز رفتارهای عجیب و غریب آنها پیش از وقوع زمین لرزه است. محققان در سال 2009 پس از اینکه مشاهده کردند گروهی از وزغها چند روز پیش از وقوع زمین لرزه ای در لاکوئیلا ایتالیا برکه زیستگاه خود را ترک گفتند، مطالعه بر روی این تغییرات شیمیایی را آغاز کرده و پیشنهاد دادند این رفتار جانداران می تواند با پیش بینی زمین لرزه در ارتباط باشد.
طی سالها مطالعه دانشمندان مکانیزمی را تشریح کردند که طی آن سنگهای تحت فشار در پوسته زمین ذرات بارداری را آزاد می کنند که با آبهای زیرزمینی واکنش نشان می دهند. جاندارانی که در نزدیکی آبهای زیرزمینی زندگی می کنند نسبت به کوچکترین تغییرات این آبها بسیار حساس هستند و از این رو می توانند این تغییرات را چندین روز پیش از لغزیدن سنگها بر روی یکدیگر احساس کنند.
محققان دانشگاه اوپن امیدوارند فرضیه آنها بتواند الهام بخش بیولوژیستها و زمین شناسان شود تا آنها با همکاری یکدیگر راهکاری را برای استفاده از این جانداران در شناسایی علائم زمین لرزه بیابند.
وزغهای لاکوئیلا اولین نمونه های حیوانی نیستند که پیش از وقوع یک رویداد بزرگ لرزه ای از خود رفتارهای عجیب و غریب نمایش می دهند. گزارشهای متعددی وجود دارند که این رفتارها را در میان دیگر خزندگان، دوزیستان، و ماهی ها تایید می کند. با این همه جاندارانی مانند مورچه ها پیش از وقوع زمین لرزه تغییری را در رفتار خود به وجود نمی آورند. اما مارها، مشابه رویداد زمین لرزه سال 1975 در چین که یک ماه پیش از آغاز زمین لرزه لانه های خود را ترک گفتند، نیز از توانایی پیش بینی زمین لرزه برخوردارند.
محققان در رویداد وزغهای لاکوئیلا دریافتند زمانی که سنگها تحت فشار بالا، برای مثال فشار ناشی از حرکات تکتونیکی قدرتمند، قرار می گیرند ذرات بارداری را از خود آزاد می کنند که این ذرات در میان سنگهای اطراف خود جریان یافته و پس از رسیدن به سطح زمین با هوا واکنش نشان داده و مولکولهای آن را به یون تبدیل می کند.
بر اساس گزارش منتشر شده این یونها در انسانها منجر به بروز سردرد و تهوع شده و در حیوانات میزان هورمون استرس را در خون افزایش می دهد. این ذرات همچنین با آب واکنش نشان داده و پراکسید هیدروژن تولید می کنند. این واکنشهای زنجیره ای می توانند بر روی مواد ارگانیک موجود در آب برکه تاثیر گذاشته و آنها را به موادی مضر تبدیل کنند که برای جانداران آبزی مضر هستند. محققان بر این باورند این مکانیزم پیچیده زوایای پنهان بسیار زیادی دارند و از این رو نیازمند آزمایشها و مطالعات پیچیده ای است.
محققان با کشف مقادیر زیادی ماده ضدسرطان در شیر مادر، اعلام کردند شیر مادر، نوزاد را دربرابر اشکال مختلف سرطان محافظت می کند.
به نقل از ایندین اکسپرس، اکنون محققان در مطالعه جدیدی میزان زیادی پروتئین ضد سرطان «TRAIL» را در شیر مادر کشف کردند که می تواند منبع خاصیت ضدسرطانی شیر انسان باشد.
محققان از آغوز (نخستین شیر مادر برای نوزاد) و همچنین شیر عادی مادر نمونه برداری کردند. آنها همچنین از زنان سالم خون گرفتند و شیرخشک های مختلف را بررسی کردند.
پژوهشگران آغوز، شیر عادی مادر، خون و شیرخشک را برای بررسی میزان پروتئین ضد سرطان «TRAIL» آزمایش کردند.
محققان دریافتند آغوز و شیر عادی مادر به ترتیب 400 و 100 برابر بیش از خون، ماده ضد سرطان «TRAIL» دارند.
این در حالی است که در شیر خشک اصلا ماده «TRAIL» وجود نداشت.
نقش مهم تغذیه نوزاد با شیر مادر در پیشگیری از ابتلا به سرطان های خاص دوره کودکی مانند سرطان خون لنفوبلاستیک، بیماری هادکین و نوروبلاستوم پیش از این مشخص شده بود.
بااین حال «اندوژن» محلول «TRAIL» دلیل خوبی برای توضیح تاثیر بیولوژیک تغذیه نوزاد با شیر مادر در برابر سرطان است.
مادران حاضر دراین مطالعه هیچ یک نشانه ای از عفونت و بیماری نداشتند و نوزاد خود را سالم به دنیا آورده بودند.
تحقیقات دانشمندان لهستانی در رابطه با زنبورهای عسل نشان میدهد که زنبورهای کارگر نسبت به تغییر ملکه واکنش نشان میدهند و زمانی که با چشم انداز مسئولیت های جدید رو به رو می شوند رفتاری شبیه شورش از خود نشان میدهند.
دانشمندان لهستانی دریافته اند که زمانی که یک زنبور دختر به عنوان ملکه جایگزین مادر خود می شود، برخی از زنبورهای کارگر از نگهداری فرزندان ملکه سرباز می زنند.
نتایج این تحقیقات در مجله زیست شناسی امروز (Current Biology) منتشر شده است.
میشل وویسچووسکی از موسسه علوم زیست محیطی در دانشگاه جاجیلونیان در لهستان ریاست این تیم تحقیقاتی را برعهده داشته است.
مهاجرت جمعی زنبورهای عسل یک رخداد طبیعی است که طی آن ملکه و بخشی از زنبورهای کارگر جامعه زنبورها را ترک می کنند تا یک نقطه دیگر برای تجمع پیدا کنند، پیش از ترک لانه، ملکه چندین تخم می گذارد که یکی از آنها به ملکه جدید بارور تبدیل می شود.
براساس توضیحات وویسچووسکی، در این شرایط زنبورهای کارگر به جای بزرگ کردن برادران و خواهرهای خود مجبور می شود خواهرزاده ها و برادرزاده های خود را بزرگ کنند که این امر روابط موثر جامعه آنها را کاهش می دهد و موجب می شود که زنبورهای کارگر بخواهند به جای مسئولیت پیش رو فرزندان خودشان را بزرگ کنند.
براساس گزارش منتشر شده این دانشمندان اظهار داشتند که این مسئله صرفا یک تغییر رفتاری نیست بلکه تغییر بنیادین در زیست شناسی زنبورهای کارگر است.
برای تحلیل این تغییرات در زنبورها، این گروه یک جامعه زنبوری را به دو نیم تقسیم کردند که موجب شد در یکی از این جوامع ملکه ای وجود نداشته باشد، مسئله ای که درست پس از کوچ ملکه رخ می دهد. از سوی دیگر آنها وضعیت این زنبورها را در زمان کوچ طبیعی ملکه نیز بررسی کردند.
هر دو آزمایش نشان داد که پیش از آنکه ملکه جدید بر تخت بنشیند، این تغییرات در میان زنبورهای کارگر مشاهده می شود، آنها به جای غدد تولید غذا، از قدرت تخم گذاری برخوردار می شوند.
با کشف دلیل بیولوژیک طاسی مردانه، امید به درمان طاسی با توقف ریزش مو و یا رویش دوباره آن افزایش یافته است.
محققان آمریکایی در تحقیقات خود بر روی مردان طاس و موشهای آزمایشگاهی پروتئینی را کشف کردهاند که باعث طاسی میشود.
آن گونه که این محققان در مجله «ترنسلیشنال مدیسین» نوشتهاند دارویی که این پروتئین را هدف قرار میدهد در حال حاضر در دست تولید است.
این تحقیق میتواند به تولید کرمی منجر شود که میتواند طاسی را درمان کند.
اغلب مردان در میان سالی طاس میشوند و ۸۰ درصد آنها تا هفتاد سالگی بخشی از موهای خود را از دست میدهند.
هورمون تستستورن مردانه در کنار عوامل ژنتیکی در طاسی نقش دارند و باعث کوچک شدن فولیکولهای مو میشوند تا جایی که آنقدر ریز میشوند که فرد طاس به نظر میرسد.
حالا محققان دانشگاه پنسیلوانیا میگویند متوجه شدهاند کدام پروتئین در زمان آغاز طاسی مردان فعال میشوند.
این دانشمندان فهمیدهاند که میزان پروتئینی به نام «پروستوگلندین دی سنتز» در سلولهای فولیکول مو در مناطق دچار طاسی افزایش مییابد اما این اتفاق در مناطقی که ریزش مو رخ نداده اتفاق نمیافتد.
موشهای آزمایشگاهی با میزان بسیار بالای این پروتئین کاملا موهای خود را از دست دادند.
مطالعه ای جدید نشان می دهد زنبورها دارای شخصیتهای مختلفی هستند و تعدادی از آنها شیفتگی زیادی برای ماجراجویی و هیجان دارند.
محققان دریافتند که عشق به هیجان تنها مختص انسانها و دیگر مهره داران نیست، زنبورهای عسل نیز از این خصیصه برخوردارند و زنبورهایی که به نظر نسبت به دیگر زنبورها ماجراجوتر به نظر می آیند، از فعالیتهای ژنتیکی مجزایی مشابه فعالیتهای ژنتیکی انسانهای ماجراجو برخوردارند.
این یافته جدید دیدگاهی نوین را از زنبورها و جوامع زنبوری ارائه می کند. اکنون اینگونه به نظر می آید که زنبورهای عسل برای انجام وظایف مختلف سطوح متفاوتی از اشتیاق را نشان می دهند و این تفاوتها می تواند منجر به ایجاد شخصیت های متفاوت در میان زنبورها شود.
محققان موسسه بیولوژی ژنومیک بر روی 2 رفتار که به "تازه-خواهی" شباهت دارد، مطلعه کردند: پرسه زدن برای یافتن آشیانه های جدید و پرسه زدن برای یافتن غذا.
زمانی که یک کلونی به اندازه ای رشد می کند که آشیانه اش برایش کوچک می شود، در این شرایط باید در جستجوی آشیانه جدید بود.
در حدود پنج درصد از گروه زنبورها برای یافتن مکانی جدید برای ساخت کندو به تجسس و گشت زنی می پردازند.
احتمال اینکه این زنبورهای جستجوگر نسبت به دیگر زنبورهای کندو در مسیر جستجو برای یافتن سکونتگاه جدید به دنبال غذا نیز بگردند 3.4 بار بیشتر است.
بر اساس گزارش تلگراف، محققان در راستای درک پایه های مولکولی این تغییرات از سیستم میکروآرایه ژنومی برای جستجوی تفاوتها در فعالیت هزاران ژن در مغز زنبورهای ماجراجو و غیر ماجراجو استفاده کرده و شاهد هزاران تفاوت بودند.
در انسانها و حیوانات ماجراجویی به عملکرد سیستم پاداش مغز ارتباط دارد. در زنبورها محققان موفق به کشف ژنهای فعال متفاوتی شدند که با پروتئینها و هورمونهای مرتبط با تازه-خواهی در ارتباط بودند.
محققان ثابت کردهاند که دروغ گفتن واقعا در انسان احساس آلوده شدن را به وجود می آورد، در حدی که فرد را وا میدارد تا برای شستشوی دهان خود به دنبال دهانشویه یا مواد شوینده دیگر بگردد.
روانشناسان دانشگاه میشیگان با انجام آزمایشی دریافتند افرادی که دروغ می گویند، احساس آلوده بودن کرده و تلاش میکنند خود را از این آلودگی پاک کنند.
به گزارش خبرگزاری سینا به نقل از دیلی تلگرف، افراد زیادی نمیتوانند این ادعا را داشته باشند که تا به حال در زندگیشان دروغ نگفتهاند و از این رو همه افرادی که این رفتار را رفتاری زشت و نادرست می دانند، احساس بدی که پس از گفتن دروغ در انسان به وجود میآید را تجربه کردهاند.
اکنون محققان ثابت کردهاند که دروغ گفتن واقعا در انسان احساس آلوده شدن را به وجود می آورد، در حدی که فرد را وا میدارد تا برای شستشوی دهان خود به دنبال دهانشویه یا مواد شوینده دیگر بگردد.
تیمی از روانشناسان با هدف آزمایش بر روی ضرب المثلهایی مانند آلوده دست یا آلوده دهان که به افراد دروغگو خطاب می شود، رفتار ۸۷ فرد را در هنگام دروغگویی و یا گفتن واقعیت مورد بررسی قرار دادند.
اسپایک لی محقق دانشگاه میشیگان که انجام این پروژه را به عهده داشته است می گوید نتایج آزمایشها نشان میدهند افرادی که دیگران را فریب دادهاند بیشتر از صابون و دهانشویه استفاده میکنند در صورتی که افرادی که واقعیت را میگویند، احساس نیاز به استفاده بیشتر از مواد شوینده را ندارند.
افرادی که دروغهای کلامی گفته بودند بیشتر از دهانشویه و افرادی که از طریق نامههای الکترونیکی اقدام به دروغگویی و فریب دادن دیگران کرده بودند، بیشتر از صابون استفاده می کردند.
در این مطالعه از داوطلبان خواسته شد نقش وکیلی را بازی کنند که با رقیبی به نام کریس برای ارتقا گرفتن در حال رقابت شدید است. از هر یک از داوطلبان خواسته شد تصور کنند مدارکی را یافتهاند که کریس آنها را گم کرده و بازگردادن این مدارک باعث پیشرفت شغلی وی و آسیب دیدن آنها خواهد شد، داوطلبان باید برای کریس پیامی صوتی یا نوشتاری می گذاشتند تا به وی بگویند مدارک را یافتهاند یا نه.
بلافاصله پس از گذاشتن پیام، داوطلبان بر اساس میزان اشتیاق به خریداری صابون یا دهانشویه دسته بندی شدند نتایج نشان داد افرادی که از پشت خط تلفن اقدام به دروغگویی کرده و پیامی نادرست برای کریس به جا گذاشته بودند به استفاده از دهانشویه تمایل شدیدی داشتند و حتی حاضر بودند برای خرید آن بهایی بیشتر بپردازند که این نتیجه در مورد افرادی که حقیقت را گفته بودند، صحت نداشت.
به گفته لی اشاره به عبارتهای آلوده دست یا آلوده دهان در مکالمات روزانه باعث شده است تا مردم درباره مفهوم انتزاعی پاکی و سلامت اخلاقی به شیوهای فیزیکیتر بیاندیشند و آن را به پاکی جسمیارتباط دهند.
لی معتقد است این نوع ارتباط قوی میان مفاهیم انزاعی و فیزیکی باعث شده پس از دروغ گفتن، فرد نه تنها درصدد جبران رفتار ناپسند خود برآید، بلکه تلاش می کنند عضو آلوده بدن خود را نیز پاک کنند.